قسمت اول :
جهت دوری از تعصب بیجا و عقاید ابلهانهای که معمولاً گریبان گیر نوع بشر میشود، هیچ نیازی به نبوغ فوق بشری نیست. بلکه با رعایت چند نکته ی ساده میتوان از بسیاری اشتباهات مضحک (و نه همه ی اشتباهات) بر حذر بود.
پیش از هر چیز، اگر شبهه ای وجود دارد که با مشاهده برطرف می شود، خودتان باید آن مشاهده را انجام دهید. به عنوان مثال اگر «ارسطو» خیلی راحت از همسرش خواسته بود که دهانش را باز کند تا او دندانهایش را بشمارد، هرگز نمی گفت که «تعداد دندانهای زنان کمتر از مردان است!» و این اشتباه فاحش را مرتکب نمی شد. اما او این کار را نکرد؛ چون فکر می کرد حقیقت را می داند. تصور دانستن چیزی در عین بی خبری از آن، اشتباه مهلکی است که دامن گیر هم? ما میشود. به من یاد دادهاند که جوجه تیغی از سوسک سیاه تغذیه می کند. اما اگر بخواهم کتابی دربار? زندگی جوجه تیغی ها بنویسم، تا وقتی با چشم خود ندیده ام که یک جوجه تیغی چنین غذای چندش آوری می خورد، نباید قانع شوم.
به هر حال، ارسطو تنها کسی نیست که بی دقتی کرده است. بسیاری از نویسندگان قرون وسطی و عهد باستان هم به خیال خود، همه چیز را دربار? «تک شاخ ها» و «سمندرها» می دانستند و هیچیک از آنها به خود زحمت نداده بودند که با اندکی تحقیق، از اظهار نظرهای خرافاتی و بیهوده دربار? آنها خودداری کنند.
البته هم? چیزها را نمی توان به آسانی به محک تجربه آزمود. اگر شما هم مانند بسیاری از آدم ها عقید? راسخی به چیزهای عجیب و غریب دارید، راه هایی وجود دارد تا از خطاهای خود مطلع گردید؛ اگر با شنیدن یک عقید? مخالف عصبانی شوید، نشان? آن است که ناخودآگاه از بی پایه و اساس بودن اعتقادتان خبر دارید. زیرا برای مثال، اگر شخصی اصرار بورزد که 2 به علاو? 2 مساوی 5 میشود، یا بگوید کشور ایسلند نه تنها در نزدیکی قطب شمال نیست، بلکه در منطق? استوا واقع شده است، بیش از آنکه از دست او عصبانی شوید، احساس دلسوزی پیدا می کنید. مگر آنکه اطلاع شما از ریاضیات و جغرافیا آنقدر کم باشد که عقید? اشتباه طرف مقابل شما را به شک بیندازد و اعتقادتان را متزلزل کند.
کلمات کلیدی: